ولادت قسیم النار و الجنة، مولی الموحدین، امیرالمومنین علی علیهالسلام و روز پدر مبارک باد
ببینید: مقام امیرالمومنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه
https://eitaa.com/moavenat_farhangi_qom/10364
هر دلی که دچار لیلا بود
خوشی روزگار لیلا بود
از کرامات عاشقی است اگر
نام مجنون کنار لیلا بود
میل صحرا نشینی مجنون
بیشتر اعتبار لیلا بود
آنچه دلهای بی شماری داشت
محمل در غبار لیلا بود
بی نیاز است از عبادت ما
کعبه ای در حصار لیلا بود
امشب ای عشق در طواف تو أم
سیزده شب در اعتکاف تو أم
بال با من پریدنش با تو
سمت بالا کشیدنش با تو
شوق تنزیل آیه ها با من
جبرئیل آفریدنش با تو
گندم کال مزرعه با من
فصل گرم رسیدنش با تو
نخل با من تب رطب با من
دست مشتاق چیدنش با تو
سجده بر خاک پای تو با من
دست بر سر کشیدنش با تو
قل هو الله یا احد یا هو
وحده لا اله إلا هو
کعبه آنقدر بی تو زیبا نیست
بی حضورت مطاف دنیا نیست
بی سبب رد نکرده مریم را
این طرفها که جای عیسی نیست
کهبه مختص حال امروز است
مثل دیروز و مثل فردا نیست
سوره ات را خودت نزول بده
ورنه جبریل مرد اینها نیست
تو که از این طرف نمی آیی
پس چه بهتر در حرم وا نیست
ای مسحای سبز بنت اسد
آیه لم یلد و لم یولد
ای که صبح ازل شروعت بود
کهکشان حیطه طلوعت بود
بهترین لحظه ها برای خدا
لحظه سجده خشوعت بود
آنچه دیش مرا سلیمان کرد
خواب انگشتر رکوعت بود
چاه وقفی و نخل های بلند
حاصل چله های جوعت بود
ای سرآغز مرد بی پایان
ای که صبح ازل شروعت بود
کس ندیده است ارتفاع تو را
آفتاب تو را شروع تو را
به نگاهت کمی نقاب بده
فرصتی هم به آفتاب بده
از خودت از بیان شرح خودت
دست پیغمبران کتاب بده
تا رطب های من شود باده
نخلهای مرا شراب بده
تا بلندا ترین صدات کنم
به لبم حق انتخاب بده
یا علی یا علی بهارم باش
فصل جان دادنم کنارم باش
این همه مستجیر مال شماست
التماس فقیر مال شماست
مرد دیورز حضرت امروز
از احد تا غدیر مال شماست
تا خدا بوده تا خدایی هست
لقب یا امیر مال شماست
از تمامی فرش های زمین
تکه ای از حصیر مال شماست
از سر سفره مدینه فقط
نمک و نان و شیر مال شماست
زندگی تو مثل مردم نیست
نان تو از تبار گندم نیست
بی نظیر عرب بدون مثل
آفتاب عجم بدون بدل
یا هو الظاهر و هو الباطن
یا هو الآخر و هو الأول
تو رسیدی و وحشت افتاده است
بر سر شانه های لات و هبل
اسدل اله غزوه احزاب
یل میدان لحظه های جمل
مرد دلدل سوار روز احد
آینه دار خشم عز وجل
الامان از سوار آمدنت
وقت با ذوالفقار آمدنت
نام تو بوی سیب می آرد
روی دلا بهار می کارد
تو همان پیر مرد نخلستان
پیر مردی که نان جو دارد
ای که دل تنگ صبح زهرایی
گریه چشم های تو دارد.....
....اول کوچه بنی هاشم
روی تابوت شهر می بارد
غسل نیلی فاطمه هر شب
خاطرات تو را می آزارد
هیچ کس مثل تو حبیب نداشت
سر سفره نسیم سیب نداشت
علی اکبر لطیفیان