• 1402/08/22 - 21:53
  • - تعداد بازدید : 102
  • - تعداد بازدیدکننده : 92

غرق دلشوره ایم و می ترسیم ،شیعه عادت کند به غیبت تو...

چه کنم با فراغ دلبر خویش
این غم ناتمام را چه کنم؟

عمر من پا گذاشت در پیری
گر نبینم امام را، چه کنم؟

چند قرن است عشق دنبال
سیصد و سیزده نفر گردد

آی مردم، دعا کنیم امشب
صاحب ذوالفقار برگردد

غرق دلشوره ایم و حق داریم
ای دو عالم فدای هیبت تو

غرق دلشوره ایم و می ترسیم
شیعه عادت کند به غیبت تو

خبری از عزیز زهرا نیست
غصه سرگرم درددل بافی است

چه بگویم هنوز در گوشم
صحبت شیخ احمد کافی است

"نوجوان هایمان که پیر شدند
پیرهامان اسیر خاک شدند"

سیدی بی کسیم رحمی کن
عاشقان از غمت هلاک شدند

سیدی خسته ایم دور از تو
خسته از این همه پریشانی

ای شفاخانه خدا نفست
حال ما خوب نیست می دانی

خسته ات کردیم زین همه لاف
ما نبودیم لایق حدت

ای امام کریم رب کرم
بگذر از ما به حرمت جدت ...

شاعر احمد بابایی

  • گروه خبری : عمومی,اخبار
  • کد خبر : 3237
کلمات کلیدی